خاطرات رها تو دل مامانش
شروع تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کردم و فعلا برای مسکن،رحم را برای چند ماه اجاره کردم...البته به محض تمام شدن مهلت،صاحبخانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!! اظهار وجود هنوز کسی از وجودم خبر ندارد . البته وجود که چه عرض کنم ، هر چند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد . زندان گاهی وقت ها فکر می کنم مگه چه کار بدی کردم که مرا ب...
نویسنده :
مریم و محمد
14:04